کسی پر خانه دشتی دید هرگز


نه دیوار و نه در بل پست و موجز؟

دو لشکر صف زده در خانه هاشان


پس هر لشکری یکی مجاهز

وزیر و شاه و پیلان و سواران


ستاده بر طرف ها دو مبارز

پیاده با سواران جمله بی جان


وزیر و شاه بی فرمان و عاجز

به زخم و بند و کشتن گشته مشغول


نه آنجا گرد و خون و نه هزاهز

نه از خانه برون رفت آنکه بگریخت


نه خونی را دیت بایست هرگز